کمی بیشتر خرج کنیم
همیشه موقع پیاده روی یا مترو سواری، یه چیزایی به طور اتفاقی میبینی یا میشنوی. بعضیا مفید و بدرد بخورن، بعضیا فقط جالبن و خیلیا بدرد نخورن. که معمولا بدرد نخورای دیدنی سهم بیشتری از بدرد نخورای شنیدنی دارن، بگذریم.
یکی از این بدرد بخورای شنیدنی رو براتون تعریف میکنم که زمانش در حد عبور از کنار یک مادر و بچه در پیادهرو بود:
- ببین دخترم، صفتای خوب مثلاَ ... میگن طرف خیلی با شرفه ... (صدای بووووق)
خیلی درس سنگینی بود، خصوصا برای یه دختر بچه 4 5 ساله، فقط امیدورام صفتایی مثل خوش اخلاقی و راستگویی رو تو درسای قبلی یاد گرفته باشه. اما شرافت از اون صفتاییه که درکش آسون نیست، یه چیزی مثل شعوره، یه صفت تنها نیست.
ظاهرا اعراب قبل از اسلام به کسی که به سبب افتخارات آبا و اجدادش محترم باشه، میگفتن شریف و بعد از اسلام این صفت به فرزندان و نوادگان امام حسن و امام حسین اطلاق میشده و بعد از مدتی که لغت سَیِّد برای فرزندان امام حسین مصطلح میشه، تنها به فرزندان امام حسن میگن شریف.
خب اما چیزی که الان در نظر عام رایجه یه کم متفاوته، ربطیم به رابطه پدر و پسری نداره (ظاهرا الان عبارت "از فضل پدر تو را چه حاصل" بیشتر جا افتاده)
شرافت یعنی احترام به علاوه صداقت به علاوه درک متقابل به علاوه ... منهای ریا منهای تکبر منهای نفاق منهای ...
امّا انسانِ شریف ... گونه نادری در اجتماع هست که به نظر بنده رو به انقراضه.
من معتقدم که همه ما آدمها تمام صفات خوب رو به طور بالقوه داریم، منتها ... یه جورایی مثل علم میمونه، باس خرجش کنی، و هرچیم خرج کنی کم نمیشه ... ولی انگار از زمان اجدادمون هابیل و قابیل یه اعتقاد خاصی به الگوبرداری از کلاغ داریم، یه چیزایی رو چنان محکم میچسبیم و برای خودمون ذخیره میکنیم که نباید ...
فهم و توضیحش برای من 24 ساله کمی سخت بود، تنها امیدوارم اون دختر بچه 4 ساله بهتر از من درک کنه این مقوله رو.