قرار بود عارفانه باشه، نشد؛ کوچه بازارانه شد ...
دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۰۳ ب.ظ
بُگذار و بُگذر از آنچه با دستان خود خاکش کردهای، و با خون خود روی سنگش نوشتهای مَحرمانه –زیرش هم خطی محکم کشیدهای من باب تأکید-
بگذار این صندوقچهی اسرار –کِز کرده گوشهی انبار- سربسته بماند فی الابد. مادامی که تو خوب باشی، من جایم همینجا خوب است، بُگذر، خوبِ من.
نبش قبر مکن خاطرات را
وادی توهماتِ تار و مات را
آنچه نامیاَش تو خاطره
سرویس کرده است دهان کائنات را
۹۵/۰۸/۱۰